Friday, September 11, 2009

تفکرات...؛

اين تفکرات ممکنه به ذهن هر اردکي برسه...تعجب نداره
بهر حال عصر روشن فکريه و اينا
يه اردک چه فرقي با من داره؟
خب درسته من بال ندارم...پاهام هم انگشت داره
ولي اينا ديگه ملاک نيست...ملاک تفکراته
تفکرات
زير ناخونم خوني شده...فک کنم خودمو محکم خاروندم
ولي اينا مهم نيست مهم گفتم چيه : تفکرات
شيطونه ميگه پاشم برم مسواک بزنما...اي بابا
الان که فکر ميکنم ميبينم جماعت اردک ها تفکرات غني تري نسبت به بقيه موجودات دارن
البته اين نتيجه گيري کاملا شخصيه
يني به خودتون نگيرين ممکنه شما يه موجوده ديگه باشين که تفکراتتون از اردک هم غني تره


Saturday, August 29, 2009

تو آزادی

تو آزادي که به دنيا بياي
وقتي به دنيا مياي همه ميگن واي نگاش کن....هنوز چشماش باز نشده الهـــــــي
سعي ميکني هرچه زودتر چشماتو باز کني که ببيني اگه چشماتو باز کني بقيه چي ميگن...وقتي چشماتو باز ميکني ميبيني يه آدم تورو تو دستاش نگه داشته
تو آزادي...آزادي که تو دستاي يه آدم باشي...آزادي که مال يه نفر ديگه باشي...آزادي که بزاري لمست کنن
آزادي که بزاري ازت لذت ببرن...بوست کنن...بهت بزور غذا بدن
آزادي که بچه هاي کوچولو موهاتو بکشن...کوشاتو فشار بدن...آزادي که اگه کسي يادش رفت ، گشنه بموني
آزادي که با خيال راحت مريز بشي
آزادي که وقتي ازت خسته شدن بزارنت توي يه فقس کوچيک تو يه پارک بزرگ
آزادي که آزادانه و با افتخار تو قفس کوچيکت راه بري
آزادي که آزادانه تو قفست به بقيه همجنسات برخورد کني...يه زمين...به ديواد...به قفس
آزادي که مردم بهت پفک و دسمال کاغذي و سنگ پرت کنن
تو آزادي...آزادي که هرکي خواست ازت عکس بگيره سرتو بکني بالا و لبخند بزني
آزادي که بميري...هرچه قدر خواستي...هر جور که خواستی
تو آزاديِِِ
از اولم آزاد بودي


Friday, August 21, 2009

روبه رو


همیشه به روبه رو نگاه میکنی....چون جای دیگه ای رو نمیشه نگاه کرد
اما اگه بدونی پشت سرت چه خبره
اونوقت
روبه رو تنها جاییه که نگاه نمیکنی